اصولاً زندگی پادشاهان و حاکمانِ مملکتهای مختلفِ دنیا پُر است از حماقت و جهالت و سفاهت! نمونه؟ نمونهی دَم ِ دستیاش تاریخ صدسالهی اخیر ایرانِ خودمان. اصلاً چرا راه دور؟ اخبار ِ روز ِ همین چند و اندیِ اخیرتر! غرض؟ والله هیچ! حرفِ سیاسی؟ نعوذ بالله! واضح و مبرهن است که ما تنها در راستای رسالتهای فرهنگی قدم برمیداریم و لاغیر! موضوع؟ یک عدد پادشاه کوتوله! هان؟ خُب آره! هیچ اشکالی ندارد؛ پادشاه هم میتواند کوتوله باشد؛ یک پادشاه کوتوله با چهل دردسر بزرگ.
پادشاه کوتوله مثل همهی پادشاهان است با هوسهای عجیب و عادتهای غریب، با خودخواهی و خودمختاریهای زیاد و ظلم و ستمهای بسیار … ووو … و البت، کارهای خندهدار …
پادشاهی که همهی مردم ِ سرزمیناَش شبیه به هم و شبیه به پادشاه هستند؛ کوتوله و کچل و دماغ گنده و سیاهپوش! طوری که حتّا زایشگاههای کشور نیز از شخص ِ پادشاه دستور دارند تا برای نهادینهسازیِ احترام به شاه، هرگاه که بچّهای به دنیا میآید در همان لحظهی اوّل، لباس سیاه ارتش پادشاه را تنش کنند، موهایش را بتراشند و بعد، دستش را به نشانهی سلام مخصوص ارتش پادشاه بالا بگیرند و از او عکس بردارند … یا حتّا، اوضاع طوری بود که غولهای چراغ جادو هم به فرمان شاه میشدند کوتولهی چراغ! و برای شادمانی زورکی ِ مردم، سربازان ِ پادشاه میبایست هر روز در خیابانهای شهر، گاز خندهآور شلیک میکردند تا همه بدانند در کشور پادشاه، مردم شاد و خوشحال هستند و هیچکس غمگین نیست!!!
پادشاهی که حتّا سرپیچی ِ یک شخصیّتِ داستانی را هم تاب نمیآورد. پس، کتاب جدیدی چاپ میکند با عنوان «یاغی کوچولو» به جای «شازده کوچولو»! دراین کتابِ تازه، شازده کوچولو باز هم نافرمانی میکند و از ستارهی پادشاه بیرون میرود امّا، وقتی در صحرا، مار میخواهد او را نیش بزند، مار به او میگوید که شازده کوچولو از دستور پادشاه سرپیچی کردهای و باید تنبیه شوی و من، به فرمان پادشاه، تو را نیش میزنم!!!
پادشاهی که تنها دوست او عکس یک ماهی است روی قوطی کنسرو و برای اینکه مردم بیشتر دوستش داشته باشند حتّا مصلوب هم میشود؛ یک مصلوب ِ تاسِ شکم گنده! … ووو …
با همهی این حرفها، بالاخره یک روز هم پادشاه کوتوله مثل همهی پادشاهان دیگر میمیرد و از او فقط قصّهاَش میماند؛ قصّههایی کوتاه و راحت دربارهی پادشاهی کوتوله که مهدی میرکیانی نوشته آنها را و علی مفاخری نیز نقّاشیهایش را کشیده است. به نظر من، کتابِ بامزهای بود با طنز و تخیّلی زیبا و البت، با کمی مابهازای واقعی!!!!
برای تشویق بیشتر شما، به خصوص خانوادههای زن و بچّهدار، زحمتِ تایپ یکی از قصّههای کتاب را نیز بر سرانگشتانِ خویش هموار میکنیم باشد که مقبول افتد. قربةالیالله.
<><><>
فرشتهی اوّل گفت: همهی کارهایی را که کردهای، به یادت میآوریم.
پادشاه گفت: لازم نیست! حافظهی من عالی است.
فرشتهی دوّم گفت: همهی کسانی که با فرمانهای تو رنج بردهاند، به دیدنت میآیند.
پادشاه گفت: لازم نیست! فرمان من عوضشدنی نیست!
فرشتهی اوّل گفت: اکنون تو را به جایگاه ابدیاَت میبریم.
پادشاه گفت: لازم نیست! تخت و فرمانروایی من ادبی است.
فرشتهی دوّم گفت:بلند شو!
پادشاه گفت: به من دستور نده! چهطور جرأت میکنی؟ اصلاً شما دوتا چرا سرتان را نتراشیدهاید؟ لباس سیاهتان کجاست؟ دماغ گنده هم که نیستید! با این دماغهای قلمی الان باید در سرزمین سردسیر باشید. قدتان هم زیادی بلند است. چرا وقتی وارد شدید، سلام مخصوص ندادید؟ من این همه بینظمی را تحمّل نمیکنم …
و جملههای آخر را در حالی میگفت که فرشتهها دست و پایش را گرفته بودند و او را میبردند.
فریاد کشید: ژنرال! این یاغیها باید تنبیه شوند. این بینظمی قابل تحمّل نیست… من تحمّل نمیکنم! …
امّا کسی جوابش را نداد؛ حالا میان شعلهها پایین میرفت و فقط خودش فریادش را میشنید: من تحمّل نمیکنم … من تحمّل نمیکنم … و با همین فریاد از خواب پرید …
روز بعد، تصویر نقّاشی شدهی دو فرشته با موهای بلند، بینیهای قلمی و اخمهای درهم کشیده روی دیوارهای شهر چسبانده شد. زیر تصویر نوشته شده بود: دو یاغی فراری!
مشخصّات کتاب؛
پادشاه کوتوله و چهل دردسر بزرگ
نوشتهی مهدی میرکیانی
تصویرگر: علی مفاخری
تهران: محراب قلم
چاپ اوّل، ۱۳۸۰
۶۸ صفحه
قیمت ۴۵۰ تومان!!! البته اینجا نوشته ۵۰۰ تومان و اینجا نوشته ۸۰۰ تومان!
پی.نوشت)؛ شایان ذکر است که کتاب از این جایزههای کتاب سال و برگزیده هم بُرده و برای گروه سنی ب و ج نوشته شده است. {اینجا}